مهدويت
امام زمان (عج)

ممکنه منتظر مهمان عزیزی بود ولی مهیای پذیرش او نبود ؟!

البته که غیر ممکنه !

افسوس که ما " غیر ممکن "  رو ممکن ساختیم و " ممکن " رو غیر ممکن ...

در وبلاگی چه زیبا نوشته شده بود که :

" امام زمان آمدنی نیست ، بلکه آوردنی است. "

و این جمعه هم گذشت ..

 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 29 خرداد 1393برچسب:امام زمان,ظهور,مهدویت,مهدی,زمان ظهور ,زمان,امام,معصوم, :: 14:36 :: توسط : معين الدين صالحي

 مهدي نظري به ما عنايت کن

                مارا به صراط خود هدايت کن

    مهدي! اگر از منتظرانت بوديم

               چون ديده ي نرگس نگرانت بوديم

    با اين همه روسياهي و سنگدلي

                اي کاش که از همسفرانت بوديم


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 22 خرداد 1393برچسب:امام زمان,ظهور,مهدویت,مهدی,زمان ظهور ,زمان,امام,معصوم, :: 13:2 :: توسط : معين الدين صالحي

این روز را خدمت تمامی عاشقان مهدویت و مسلمانان جهان تبریک وتهنیت عرض می کنم 

                                                                                                                             مدیریت وبلاگ مهدویت 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 22 خرداد 1393برچسب:امام زمان,ظهور,مهدویت,مهدی,زمان ظهور ,زمان,امام,معصوم, :: 12:52 :: توسط : معين الدين صالحي

« یا لثارات الحسین» شعاری است كه همیشه در خون شیعه می جوشد : (بیایید به طلب خون حسین). این شعار شورآور ، از ظهر عاشورا از درون خاك كربلا برخاست و همین شعار است كه شورشیان دوران شورش بزرگ، شورش مهدی(عج) نیز سر خواهند داد.
امام جعفرصادق(ع) می فرماید:«...یاران مهدی مردانی هستند پولاد دل و همه وجودشان یقین به خدا، مردانی سخت تر از صخره ها... این مردان تنها از خدا می ترسند و فریاد «لا اله الا الله» آنان بلند است و همواره در آرزوی شهادت و كشته شدن در راه خدایند . شعار آنان « یا لثارات الحسین» است.
بحارالانوار»،ج52، ص308)


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 خرداد 1393برچسب:امام زمان,ظهور,مهدویت,مهدی,زمان ظهور ,زمان,امام,معصوم, :: 22:41 :: توسط : معين الدين صالحي

ازهمين جا معناي ادعاي رسالت او را نيز مي فهميم؛ زيرا افكار مادي از همان آغاز تا كنون خود را سرپرست بشريت دانسته و براي خود قائل به ولايت بوده, ولي در دوران زندگي پيامبران و در جامعه اسلامي رسول خدا تاثيرش ضعف و نيرويش ناتوان شده بود؛ و نمي توانست با تمام افراد در تماس باشد, لكن هنگامي كه در دوران نهضت اروپائي«رنسانس» به اين دجال مادي اجازه خروج داده شد, توانست سلطه خود را بر تمامي پهنه گيتي گسترش دهد.

از همين جا مي توانيم معناي اين جمله را كه« در نزد دجال آب و آتش است آبش در حقيقت آتش و آتشش در واقع آب است»

بفهميم و بدانيم كه معناي جمله رسول خدا كه فرمود: هركس به او رسيد در آن چيزي قرار گيرد كه آن را آتش مي داند زيرا در واقع آب خوشگوار است چيست.

زيرا آب دجال همان ظواهر فريبنده است كه تمدن مادي براي پيروان خود به ارمغان آورده است؛ و آتشش همان دشواريها و گرفتاريها؛ و به جان آمدنهائيست كه نصيب يك فرد مومن كه خواسته درمقابل آن بايستد وبا آن مقابله كند مي شود. آن مصالح همان آتش ويا تاريكي واقعي است و اين گرفتاريها و دشواريهاهمان آب خوشگوار و يا عدالت راستين است و معلوم است كه طبيعتاً رسول خدا از آنجا كه بزرگترين دعوت كننده به ايمان الهي است, مسلمين را نصيحت كرده كه مبادا گول ظاهر آب دجال و فريب رنگ و روغن و زرق و برق ماديت را بخورند, و به آنها دستور مي دهد كه خود را در همان چيزي بياندازند و وارد كنند كه آن را آتش مي دانند, زيرا با افكندن خود در اين آتش به طريق حق و عدالت دست مي يابند. وما مي توانيم اين برداشت را از سياق كلي جملات رسول خدا به دست بياوريم, در آنجا كه مي فرمايد:

«اما آنچه مردم آب مي بينند آتش سوزان است, و آنچه آتش مي بينند آب سرد خوشگوار است.»

و معلوم است كه مقصود آب و آتش حقيقي نيست, بلكه آب و آتش رمزي است و الا لازم مي آيد كه به افراد باطل و ناحق نسبت معجزه داشتن داده و آنها را داراي معجزه بدانيم, و بطلان اين نسبت واضح و روشن است.

دجال اعور است. آري با تمام تاكيد اينچنين است. تمدن مادي به هستي وجهان بايك چشم مي نگرد فقط به ماده توجه دارد نه به روح وخلقت عالي, و نمونه اعلاي بشريت را نمي بيند. وچه كسي را جز افرادي كه حقايق را ادراك نمي كنند و خود را شايسته سرپرستي و زمامداري انسانها مي دانند مي توان اعور ناميد, بلكه ولايت از آن كسي است كه به هستي با دو چشم سالم مي نگرد, هم به ماده توجه دارد و هم به روح, و به هريك سهم مناسب خود را مي پردازد, و خداوند متعال است كه«انّ ربّكم ليس باعوَر»

دجال كافر است زيرا وي مادي و از دشمنان اسلام است و دورترين افراد ازحق و درستي است نوشته شده است بين دو چشمش كه كافر است و آن نوشته را هر مومن نويسنده وغير نويسنده مي خواند. اين نوشتن چون ساير نوشته ها نيست بلكه عبارت است از شناختن مومنين كفر و نفاق اشخاص منحرف را ؛ و براي اين شناخت لازم نيست كه انسان خواننده و نويسنده باشد, ومعلوم است كه اين معرفت مخصوص به مومنين است؛ آن را هر مومني مي خواند. زيرا آنان ميزان حقيقي عدالت اجتماعي را مي شناسند, لكن اشخاص منحرف اين نوشته را نمي خوانند هر چند داراي معلومات و سواد زيادي باشند, زيرا آنان نيز با ديگران در كفر و انحراف شريكند, و طبيعي است كه هيچ فردي شخص هم عقيده خود را كافر نمي بيند.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 7 خرداد 1393برچسب:امام زمان,ظهور,مهدویت,مهدی,زمان ظهور ,زمان,امام,معصوم, :: 22:39 :: توسط : معين الدين صالحي

قتل دجال

در قاتل دجال بدسگال ميان علماءِ فريقين از خاصه و عامه نظر به اختلاف اخبار وارده از طريق ايشان اختلاف است چه آنكه خاصه روايت نموده اند قتل آن ملعون را به دست حضرت بقيه الله الأعظم عجل الله فرجه مي باشد اما بنا بر مذهب عامه قاتل دجال ضلال حضرت روح الله عيسي بن مريم عليه السلام است.

مي توان گفت كه دراين اخبار به هيچ وجه تنافي نيست چه بعد از اينكه به تصريح خود عامه و روايات ايشان حضرت روح الله عليه السلام وزير مهدي عجل الله فرجه باشد پس كشتن عيسي عليه السلام دجال را كشتن خود حضرت مهدي عجل الله فرجه باشد چنانكه اگر وزير سلطان كسي را بكشد صادق است كه بگويند سلطان او را كشت و در اينگونه موارد مباشرت ضرور نيست. ودر محل قتل دجال نيز مكان هائي از جمله گردنه افيق«افيق دهكده اي در فلسطين بين حوران و غَور بيسان در نزديكي شهرلد است.», كناسه كوفه و دروازه شهر لد ذكر شده است.

نقد و بررسي احاديث دجال

در نقد و بررسي فتنه دجال مي توان گفت كه اكثريت علماء خاصه اعتقاد بر آن دارند كه فتنه دجال يكي از فتن قطعي آخر الزمان بوده ولي اوصاف ظاهري و چگونگي فتنه هاي وي جنبه كنايه و سمبوليك دارد. چنانكه علامة محقق سيد محمد صدر در جلد سوم موسوعة ارزشمند ألإمام المهدي با عنوان « تاريخ الغيبه الكبري » بحث مفصلي را به بررسي مسألة دجال اختصاص داده است كه ما فقط تلخيصي از مباحث ايشان را در اين باب ذكر مي نمائيم. ايشان در اين باره فرموده اند:

«مهمترين و همگاني ترين نشانه اي كه مي بايست مورد توجه قرار گيرد همان مفهوم دجال بود كه سمبلي از حركت هاي ضد اسلامي در دوران غيبت كبري يعني دوران فتنه ها و انحرافات است و آن عبارت است از تمدن جديد اروپائي كه چهره اي فريبنده و چشمگير و خيره كننده دارد و افكار و انديشه عمومي مردم دنيا را متوجه خود ساخته, و پيامدهاي ناگواري را به دنبال داشته است همچون خروج بسياري از مسلمين از اسلام, گردن نهادن آنها به مذاهب و فلسفه هاي منحرف ديگر و فسادها و تباهي ها و ستم هائي كه درجوامع بشري ايجاد كرده است .

و از فتنه هايش آن است كه به قبيله اي مي گذرد تكذيبش مي كنند هيچ حيوان چرنده اي باقي نمي ماند مگر اينكه هلاك مي شود, و نيز از فتنه هايش آن است كه به قبيله اي ديگر عبور مي كند او را تصديق مي كنند, به آسمان دستور مي دهد كه ببارد آسمان هم مي بارد و به زمين دستور مي دهد كه بروياند زمين هم مي روياند ؛ تا آنجا كه چهارپايان اين قبيله , چاق و فربه مي شوند و چربي و شير فراوان مي دهند.» مقصود از اين عبارات آن است كه:

هركس نيرو وتوان مادي اروپائي را تكذيب كند و بخواهد در مقابلش بايستد گرفتار مصائب و دشواريها و پيامدهاي ناگواري خواهد شد. و ثروت و نيرو در اختيار كساني است كه در مقابل اين تمدن رام و چاپلوس باشند و با آن همراهي كنند.

ازجمله مطالب اينكه دجال مدعي خدائي مي شود و با صداي بلند در بين شرق و غرب فرياد مي زند:«اي اوليا و دوستان من, به سوي من آئيد! من آن كسي هستم كه آفريده سپس استوار ساخته, و مقدر كرده, سپس هدايت نموده. من پروردگار اعلي و برين شمايم.»

تمام اين خصوصيات را در تمدن اروپائي مي بينيم زيرا خاور و باختر را با وسائل ارتباط جمعي و ابزار مادي خود گرفته و انسانيت را از خدا و عالم بالا و متافيزيك به دور داشته, و از اين راه عدالت و اخلاق وانديشه اي كه از آن عالم سرچشمه مي گرفته است, چه زيان هائي كه ديده است. در مقابل اينها زمام اختيار بشر را در دست گرفته و ايدئولوژي خود را بر افكار و قوانين جوامع بشري تحميل نموده و جايگزين ولايت خدا و دستورات الهي كرده است, و اين همان ادعاي ربوبيت و خدائي است كه خود را نه خدا را, صاحب اختيار و مالك تمام شئون انسانها مي داند. نكته دقيق آنكه در روايت نيامده است كه وي مدعي الوهيت است بلكه گفته شده است كه او مدعي ربوبيت است و ربوبيت معنائي غير از آنچه كه گفتيم ندارد.

و اما اينكه اوليا و دوستان خود را از گوشه و كنار دنيا جمع مي كند تا آنها را بر طبق خواسته خود تربيت كند و رفتار و اخلاق آنها را تحت نظر داشته باشد, و روابط اقتصادي و اجتماعي آنها را به يكديگر پيوند بزند, مساله اي است واضح و نيازي به توضيح ندارد.

" و هيچ جاي زمين باقي نمي ماند مگر اينكه زير پاي خود مي گذارد. اين همان چيزي است كه الآن ما مي بينيم كه چگونه تفكر اروپائي به تمام روي زمين رسيده است,و هيچ دولتي را نمي بينيم كه متاثر از افكار اروپائي نباشد, البته مقصود ما از اروپا هر دو بخش سرمايه داري و سوسياليستي آن است, كه هر دو دشمن با اسلام و مجسمه راستين و روشني از دجال مي باشند.

و اما استثنا مكه و مدينه از اين سيطره تمدن اروپائي, ممكن است به همان معناي ظاهريش باشد, بدان معني كه اين تمدن به اين دو شهر راه پيدا نمي كند و فكر و انديشه اروپائي را ساكنان اين دو شهر نخواهند پذيرفت و به اسلام پايبند خواهند بود و به همان اندازه كه از اسلام فهميده اند تا ظهور امام عصرعجل الله فرجه در مقابل تمدن اروپائي خواهند ايستاد.

و ممكن است بر معنائي رمزي و سمبليك حمل كنيم بدان معني كه تفكر الهي برخاسته از مكه و مدينه در مقابل جاذبه تفكرمادي اروپائي شكست نخواهد خورد, و درذهن و انديشه متفكران اسلامي باقي خواهد ماند و ايمان آنها به اسلام سست نخواهد شد و اين خود دليل بر باقي ماندن حق در جوامع بشري است, و باطل و انحراف نميتواند تمام جوامع را فرا گيرد, گرچه نسبت طرفداران حق به باطل بسيار كم و همچون نسبت مكه ومدينه به ساير كشورهاي جهان باشد. و اين مطابق است با همان چيزي كه از نتايج برنامه ريزي الهي شناخته ايم كه تعداد كمي از افراد با اخلاص و آزمايش شده باقي خواهند ماند, و افراد منحرف و كافر در اكثريت خواهند بود. اين افراد اندك عاملي باز دارنده در درون خود نسبت به اين افكار مادي منحرف دارند كه هيچ گاه تحت تاثير آن قرار نمي گيرند, بلكه بر ايمان و بينش و اخلاص آنها افزوده مي گردد.

و اين است مقصود آنچه كه در روايات آمده است كه دجال را ملكي كه در دستش شمشير برهنه اي است از ورود به مكه و مدينه جلوگيري مي كند, و بر هر دروازه و يا شكاف كوهي از كوهها ملائكه اي ايستاده اند كه از آن حراست و حفاظت مي نمايند. و لطف اين عبارت كه عقايد اسلامي را به ملك و مناعت و برتريش را به شمشير تشبيه كرده اند بر كسي پوشيده نيست

و اما اينكه ملائكه بر هر شكاف و گذرگاهي ايستاده اند, بدين معناست كه ادراك گسترده مومن وايمان اوبه اينكه اسلام مي تواند هرگونه مشكلي را حل كند و پاسخ هر شبهه اي را بدهد خود اين باعث مي شود كه در مقابل تمامي شبهات ايستاده و با هرگونه اشكال و شبهه اي بستيزد.

و نيز دجال داراي عمري طولاني است از زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله از همان هنگام كه به آن حضرت ايمان نياورده بلكه در مقابل حضرت خود ادعاي رسالت نموده است تا كنون باقي مانده است؛ چرا كه:

دجال با ماديگرائي پايه هاي نخستينش از زمان حضرت رسول صلي الله عليه و آله آغازشده وهمان هنگام كه منافقين در گسترش جنبه هاي گوناگون كوشيده و به آن رونق بخشيدند, بذراول دجاليت را پاشيده و به تدريج سير تاريخ را به صورت فعليش در آوردند و كوشيدند تا اسلام را ازمتن جامعه كنار بگذارند, و ماديت و سود جوئي شخصي را بر جامعه مسلط سازند.

این مطلب ادامه دارد 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 5 خرداد 1393برچسب:امام زمان,ظهور,مهدویت,مهدی,زمان ظهور ,زمان,امام,معصوم,دجال, :: 2:28 :: توسط : معين الدين صالحي

مكان خروج دجال

در باره محل خروج دجال مكانهاي نسبتاً زيادي در احاديث و روايات مختلف نقل گرديده است كه در برخي از آنها شهر خروج او دقيقاً مشخص شده و در برخي فقط اسم منطقه اش آمده و در برخي عنوان كلي مطرح شده است .كه براي شهرهائي از جمله:اصفهان, خراسان, سيستان, كرمان, دارس, حله, ميسان احاديث و روايات بيشتري نقل شده است. شايد برخي از اختلافات مربوط به ناقلان احاديث و روايات باشد. سيد جزائري در كتاب الأنوار النعمانيه گفته است: و اما دجال از حديث شيخ صدوق دانستي از اصفهان خروج مي كند و در اخبار بسياري آمده كه او از سيستان خروج مي نمايد و مي شود اين اخبار را به اين صورت جمع كردكه مكررخروج خواهد داشت چنانكه احوال مختلفي دارد,لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردمان بر او باد.

پيروان دجال

آنچه كه در اكثر روايات در باب پيروان دجال تصديق شده آن است كه اكثر پيروانش را يهوديان تشكيل مي دهند چنانكه پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله فرموده اند:

« هفتاد هزار ترك يهود زنا زاده خواننده نوازنده باديه نشين وزن از او پيروي مي كنند به هرخرابه اي برسد مي گويد گنجهايت را آشكار كن پس آنچه گنج دارد آشكارمي شود.»11

نجات از فتنه دجال

براي نجات از فتنه دجال از جانب ائمه معصومين عليهم السلام راه كارها و برنامه هاي ويژه اي ارائه شده كه مهمترين آنها عبارتند از:

«قرا ئت يا حفظ نمودن سوره كهف, تسبيح و تقديس خداوند به منظور طعام مومن در هنگام خروج دجال. خانه نشيني, توكل بر خداوند, قرائت سوره فاتحه الكتاب درهنگام رويت وي و...» لازم به ذكر است كه برخي مانند قرائت يا حفظ نمودن سوره كهف مي بايست قبل از خروج وي انجام شود تا در هنگام خروج دجال از شر فتن وي در امان باشد.

چنانكه در احاديث قبل نيز ذكر شد دجال در همه شهرها و مكانها گردش مي نمايد مگر مكه و مدينه كه در اكثر احاديث مذكور است و در برخي احاديث و روايات نيز شهرهائي مانند: بيت المقدس, طرطوس, آبادان, قم و نواحيش, كوفه و حواليش و يا مساجدي چون: مسجد الحرام و مسجد مدينه و مسجد طور سينا و مسجد الأقصي كه دجال به آنها راه نيافته و به عنوان مكان هائي امن براي مسلمين معرفي شده اند. 


ارسال شده در تاریخ : شنبه 3 خرداد 1393برچسب:امام زمان,ظهور,مهدویت,مهدی,زمان ظهور ,زمان,امام,معصوم,دجال, :: 21:7 :: توسط : معين الدين صالحي

در حديث مبارك معراج نيز كه ابن عباس از زبان پر نور آورندة اسلام حضرت محمد صلي الله عليه وآله نقل كرده به نشانه هاي ظهور حضرت صاحب الأمرعليه السلام اشاره شده ,كه در بين اين نشانه ها خروج دجال نيز تصريح شده است.

حضرت نبي اكرم صلي الله عليه و آله فرموده اند:

« أيُّهَا النّاسُ ، ما بَعَثَ اللّهُ نَبِيّاً إلّا وَ قَد أنْذَرَ قَوْمَهُ الدَّجّالَ. وَ إنَّ اللهَ قَدْ أخَّرَهُ إلي يَومِكُمْ هذا . فَمَهما تَشابَهَ عَلَيْكُمْ في أمْرِهِ فَإنَّ رَبَّكُمْ لَيْسَ بِأعْوَرَ إنَّهُ يَخْرُجُ عَلي حِمارٍ عَرْضُ ما بَيْنَ اُذُنَيْهِ ميلٌ ! . يَخْرُجُ وَمَعَهُ جَنَّهٌ وَنارٌ ، وَ جَبَلٌ مِنْ خُبْزٍ وَ نَهْرٌ مِنْ ماءٍ ! . أكْثَرُ أتْباعِهِ اليَهُودُ وَ النِّساءُ وَ الأعْرابُ . يَدْخُلُ آفاقَ الْأرضِ كُلَّها إلّا مَكَّهَ وَلا بَتَيْها وَ المَدينَهً وَ لا بَتَيْها فَإنَّهُما مُحَرَّمَتانِ عَلَيْهِ. »

« هان اي مردم ! خداوند پيامبري را نفرستاده جز اينكه قوم خود را از دجال بيم داده است و خداوند او را براي زمان شما ذخيره كرده است. اگر كارهاي او بر شما مشتبه شود، اين هرگز مشتبه نشود كه او كور است و پروردگارتان كور نيست. او برفراز مركبي مي آيد كه بين دو گوشش يك ميل است. او خروج مي كند درحالي كه بهشت و جهنم را با خود يدك مي كشد و كوهي از نان و رودخانه اي از آب را همراه خود حمل مي كند. بيشتر پيروانش از يهوديان، زنان و باديه نشينان است، به همه اقطار و اكناف جهان وارد مي شود جز مكه و حوالي مكه و مدينه و حوالي مدينه كه هر دو بر او حرام است.»7

و در حديثي ديگر كه بسيار تكان دهنده مي باشد رسول گرامي اسلام انكار دجال را كفر دانسته ومنكرين دجال را ازكافرين مي دانند چنانكه ابوبكر اسكافي در كتاب فوائد الأخبار از جابر بن عبدالله نقل كرده كه گفت:

رسول خدا (ص) فرمودند:

«من كذب بالدجال فقد كفر و من كذب بالمهدي فقد كفر»

« كسي كه دجال را تكذيب كند كافر شده و كسي كه مهدي عليه السلام را تكذيب كندكافر شده است »8

همچنين در غيبت شيخ از عامر بن واثله از امير المومنين (ع) روايت كرده كه گفت : پيامبر (ص) فرمود:

«ده علامت است كه پيش از قيامت بايد پديد آيد: سفياني, دجال, دابه الأرض, قيام قائم, طلوع آفتاب از مغرب, فرود آمدن عيسي از آسمان, فرو رفتن زمين در شرق, فرو رفتن زمين در جزيره العرب و آتشي كه در قلب شهر عدن بيرون آيد و مردم را به محشر سوق دهد.»

به هرحال دجال كه نموداري از جنگ نور و ظلمت است در اقوال و ملل ديگر هم سابقه دارد . بابليان از جنگ مردوخ با تئومات سخن مي گفتند و تئومات را ظلمت و اژدها معرفي مي كردند. در اوستا هم از جنگ اهريمن و اهورا مزدا گفتگوهاست و آئين مانويان بر اساس منازعه دائمه نور و ظلمت پي ريزي شده است . در كتب الحاقي تورات هم گاهي دجال , موجود فوق العاده اي است كه داراي صورت حيواني عجيب الخلقه مي باشد. 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 1 خرداد 1393برچسب:امام زمان,ظهور,مهدویت,مهدی,زمان ظهور ,زمان,امام,معصوم,دجال, :: 1:34 :: توسط : معين الدين صالحي

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 46
بازدید ماه : 87
بازدید کل : 23634
تعداد مطالب : 56
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Alternative content



دریافت کد موزیک